چوپان آواره سوری در ترکیه

چوپان آواره سوری در ترکیه
به گزارش خبرنگار ایرانیان ترکیه سایت خبری تی ار: چوپان آواره سوری در ترکیه از رویای تلخش گفت هر روز برای چوپانی در خاک سوریه خیالپردازی می کنم. وقتی بوییدن خاک وطن بزرگترین آرزوی چوپان سوری شد. خاک برای کسی که تمام عمر در طبیعت بوده و روزهای زندگی اش را با عطر خاک و بوی گندم گذرانده،مفهوم دیگری دارد نسبت به ما که اغلب در آپارتمان های خالی از روح زندگی محصور بودیم.حداقل دلتنگی های پیرمرد چوپان که تمام عمر خود را در صحراهای سوریه به محافظت از گله پرداخته،اینگونه حکایت می کند.ماجرا از این قرار است که یک چوپان 63 ساله سوری که به خاطر جنگ داخلی از کشورش آواره شده و در حال حاضر در ترکیه زندگی می کند به رسانه ها گفته با آرزوی بازگشت به آن خاک آشنا و بوییدن عطر سرزمینش هر روز رویاپردازی می کند.این چوپان آواره سوری مصطفی دباخ نام دارد و در حال حاضر در کیلیس ترکیه ساکن است.او می گوید خانواده 14 نفره اش در روستایی در نزدیکی های حلب مانده اند و او خود 2 سال پیش به “کیلیس” ترکیه آمده است.چوپان 63 ساله سوری که تمام عمر خود را به نگهداری از گله ها گذرانده،آنقدر در ترکیه دلتنگ حیوانات و صحرا می شده که هر روز می رفت از نزدیک آنها را تماشا می کرد تا اینکه اهالی روستا اجازه می دهند این پیرمرد سوری برای بخشی از گله ها چوپانی کند و حالا چوپان سوری در خاک بیگانه به نگهداری از حیوانات می پردازد.اوج درام آنجاست که این پیرمرد گفته هر روز برای رفتن به سوریه و چوپانی در خاک وطن خیالپردازی می کند.دردآورترین حسی که یک انسان می تواند نسبت به خاک وطن داشته باشد.چوپان سوری در حالی دلتنگ خاک وطن بوده و برای دیدن آن خیالپردازی می کند که این سرزمین در آتش جاه طلبی بیگانگان به تلی از خاک تبدیل شده است.آیا روزی این شهروند سوری که تمام عمر خود را با عطر خاک و بوی گندم گذرانده،به آرزویش خواهد رسید و دوباره آن عطر آشنا را در ریه هایش فرو خواهد برد؟در این دنیای بزرگ چقدر کوچک است رویای پیرمردی که فقط می خواهد به خاک وطن برگردد.
پ/ن:تصویر این چوپان که اورهان چیچک آن را عکاسی کرده درد بزرگی را نشان می دهد.

نرگس رضایی

chopan

همچنین ببینید

نکته‌ای ترسناک از کنسرت صادق بوقی در وان  ترکیه

نکته‌ای ترسناک از کنسرت صادق بوقی در وان  ترکیه

نکته‌ای ترسناک از کنسرت صادق بوقی در وان  ترکیه تصاویری از کنسرت شب گذشته صادق …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

کد امنیتی *